سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بارالها ! ... قلبم را از وحشت آفریدگانِ بدت بپوشان، و انس به خود و دوستان و فرمانبرانترا به من ببخش . [امام سجّاد علیه السلام ـ در دعایش ـ]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :3
بازدید دیروز :10
کل بازدید :111027
تعداد کل یاداشته ها : 56
103/1/31
4:27 ع

سالهای بسیار دور پادشاهی زندگی می کرد که وزیری داشت. وزیر همواره می گفت: "هر اتفاقی که رخ می دهد به صلاح ماست."
روزی پادشاه برای پوست کندن میوه کارد تیزی طلب کرد اما در حین بریدن میوه انگشتش را برید؛ وزیر که در آنجا بود گفت: "نگران نباشید تمام چیزهایی که رخ می دهد در جهت خیر و صلاح شماست!"
پادشاه از این سخن وزیر برآشفت و از رفتار او در برابر این اتفاق آزرده خاطر شد و دستور زندانی کردن وزیر را داد...
چند روز بعد پادشاه با ملازمانش برای شکار به نزدیکی جنگلی رفتند. پادشاه در حالی که مشغول اسب سواری بود راه را گم کرد و وارد جنگل انبوهی شد و از ملازمان خود دور افتاد، در حالی که پادشاه به دنبال راه بازگشت بود به محل سکونت قبیله ای رسید که مردم آن در حال تدارک مراسم قربانی برای خدایانشان بودند. زمانی که مردم پادشاه خوش سیما را دیدند خوشحال شدند، زیرا تصور کردند وی بهترین قربانی برای تقدیم به خدای آنهاست!!!
آنها پادشاه را در برابر تندیس الهه خود بستند تا وی را بکشند، اما ناگهان یکی از مردان قبیله فریاد کشید: "چگونه می توانید این مرد را برای قربانی کردن انتخاب کنید در حالی که وی بدنی ناقص دارد، به انگشت او نگاه کنید!!!
به همین دلیل وی را قربانی نکردند و آزاد شد.
پادشاه که به قصر رسید وزیر را فراخواند و گفت: "اکنون فهمیدم منظور تو از اینکه می گفتی هر چه رخ می دهد به صلاح شماست چه بوده، زیرا بریده شدن انگشتم موجب شد زندگی ام نجات یابد اما در مورد تو چی؟ تو به زندان افتادی این امر چه خیر و صلاحی برای تو داشت؟!!"
وزیر پاسخ داد: "پادشاه عزیز! مگر نمی بینید، اگر من به زندان نمی افتادم مانند همیشه در جنگل به همراه شما بودم؛ در آنجا زمانی که شما را قربانی نکردند، مردم قبیله مرا برای قربانی کردن انتخاب می کردند، بنابراین می بینید که حبس شدن نیز برای من مفید بود!!!


.


 بد یا خوب...


تلخ یا شیرین...


شکست یا پیروزی...


همه برای ما مفید خواهند بود.


از بدی ها درس عبرت بگیریم و خوبی رو زنده کنیم.


از تلخی ها استفاده کنیم و با کمی شیرینی، خوش طعمش کنیم.


از شکست سر افکنده نشیم و هر شکستی رو مقدمه ای برای پیروزی قرار بدیم.


چشمک پس هرچه هست، به صلاح ماست!چشمک


89/12/6::: 10:33 ص
نظر()
  

عبد اللَّه بن سوقه مى‏ گوید: امام رضا علیه السّلام از کنار ما گذشت و با ما درباره امامت خویش، بحث کرد. من و تمیم بن یعقوب سرّاج به امامت او قائل نبودیم! و مذهب زیدى داشتیم. وقتى که با آن حضرت به صحرا رفتیم، چند آهو دیدیم و امام علیه السّلام به یکى از بچه آهوها اشاره کرد و بچه آهو آمد و نزد حضرت ایستاد. ایشان دست مبارکش را به سر بچه آهو کشید و آن را به غلامش داد. بچه آهو، مضطرب و ناراحت بود و مى خواست به چراگاه برگردد. حضرت با او طورى سخن گفت که ما نفهمیدیم و آهو ساکت شد.
آنگاه فرمود: اى عبد اللَّه! آیا باز هم ایمان نمى ‏آورى؟
گفتم: چرا اى آقاى من! تو حجّت خدا بر خلقش مى ‏باشى و توبه مى‏ کنم.
سپس حضرت به بچه آهو فرمود: به چراگاهت برو.
بچه آهو در حالى که اشک از چشمانش سرازیر بود آمد و بدن خودش را به پاهاى امام علیه السّلام مى‏ کشید و صدا مى ‏کرد.
حضرت فرمود: مى‏ دانى چه مى‏ گوید؟
گفتیم: خدا و پیامبر و فرزند پیامبرش داناترند.
فرمود: این آهو مى‏ گوید: اول که مرا خواندى، خوشحال شدم و خیال کردم از گوشت من خواهى خورد و دعوتت را پذیرفتم، ولى اکنون که مرا امر به رفتن نمودى، مرا غمگین کردى‏.


(بحار الانوار،ج49،ص53)


ضامن آهو

نوشته شده در جمعه 15/11/1389ساعت 5:19 صبح توسط نظرات ( <>
1 )
| < type="text/java">

اطلاع حضرت از زبان اقوام مختلف
هروى گفت: حضرت رضا علیه السّلام با مردم به زبان مادرى خودشان صحبت می کرد. به خدا سوگند فصیح ترین و شیرین گفتارترین از مردم نسبت به هر زبان و لغتى بود. روزى به ایشان عرض کردم: من در تعجبم از اینکه شما تمام این زبان ها را می دانید با اختلافى که با هم دارند!
حضرت فرمود:
ابا صلت! من حجت خدا بر مردم هستم؛ خداوند کسى را حجت خویش بر مردم قرار نمی دهد که زبان آنها را نداند. مگر نشنیده‏اى فرمایش امیر المؤمنین علیه السّلام را که فرمود:
«اوتینا فصل الخطاب»،به ما فصل الخطاب داده‏اند. آیا فصل خطاب جز دانستن زبان هاى مردم چیز دیگرى است‏.


اطلاع حضرت از زبان حیوانات
سلیمان که یکى از اولاد ابى طالب است نقل می کند که روزی در خدمت حضرت رضا علیه السّلام در باغ آن جناب
بودم. در این موقع گنجشکى آمد و جلو آن جناب نشست و پشت سر هم شروع به صدا دادن کرد و حالت اضطراب از او آشکارا دیده می شد.
حضرت فرمود فلانى می دانى این گنجشک چه می گوید؟ عرض کردم خدا و پیامبر و فرزند پیامبر می داند.
ایشان فرمود: می گوید مارى در خانه می خواهد جوجه‏هاى مرا بخورد، از جا حرکت کن این چوب را بردار و داخل خانه شو و آن مار را بکش.
سلیمان می گوید: چوب را برداشتم و وارد خانه شدم دیدم مارى در خانه است؛ او را کشتم‏.


(ترجمه جلد 12 بحارالانوار،زندگانی حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام،ص 79)


امام رضا علیه السلام


 


  

 

http://www.aviny.com/News/84/02/01/rasol_vahdat_01.jpg


آغاز ماه شادی اهل بیت، اول ربیع الاول


اعمال روز اول ماه‏
?- روزه گرفتن به شکرانه سلامتی پیامبر اعظم و امیرمؤمنان از گزند کفار و مشرکان در اول ربیع‏الاول.


?- خواندن زیارت پیامبر (ص) و علی (ع) در این روز.


?- غسل کردن و پوشیدن لباس نو


اعمال روز هشتم ماه‏
?- در این روز خواندن زیارت امام حسن عسگری (ع) و امام زمان (ع) مستحب است.


اعمال روز نهم ماه‏
این روز، روز عید و جشن و شادی بزرگ برای مؤمنان به مناسبت به امامت و خلافت رسیدن صاحب الزمان (ع) است. لذا اعمال زیر در این روز پسندیده است.
?- اطعام به دوستان و ایجاد فرح و شادی در بین آنان.
?- پوشیدن لباس نو.
?- شکر و عبادت خداوند متعال.
?- گشاده دستی و فراوانی برای خانواده.


اعمال روز دوازدهم ماه‏
اعمال مستحب در این روز به شکرانه انقراض دولت اموی دو مورد است:
?- روزه گرفتن.
?- دو رکعت نماز مستحبی که در رکعت اول بعد از حمد، سه بار سوره کافرون و در رکعت دوم بعد از حمد سه بار سوره توحید خوانده می‏شود.


اعمال روز هفدهم ماه‏
اعمال مستحبی در میلاد رسول خدا(ص) و امام صادق (ع) چنین است:
?- غسل کردن.
?- زیارت پیامبر و امیرمؤمنان از دور یا نزدیک‏
?- روزه‏داری. طبق روایت، روزه‏داری در این روز برابر با روزه یک سال است.
?- دو رکعت نماز هنگام بالا آمدن آفتاب.
در هر رکعت پس از حمد، ده بار سوره قدر و ده بار سوره توحید خوانده شود.
?- گرامی داشتن مسلمانان و صدقه دادن.
?- جشن و شادی کردن.
?- به مشاهد شریفه رفتن.

 

  

»» ولادت با سعادت حضرت مهدی ((عج)) و احوال مادرش 6

 

بسم رب المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

 

حکیمه گوید که : آن شب تا طلوع فجر مراقب او بودم و او در خواب بود ، به طوری که از طرفی به طرف دیگر نمی غلطید . وقتی که

آخر شب شد با اضطراب از خواب برخاست ، او را به سینه خود چسبانیدم . ناگاه امام حسن عسکری علیه السلام صدا نمود و فرمود

که : سوره انا انزلناه را بخوان . مشغول قرائت شدم و از او پرسیدم که : حال تو چگونه است ؟ گفت : ظاهر شد امری که مولای تو به

تو خبر داده . پس مشغول قرائت شدم . ناگاه شنیدم که مولود در شکم مادرش می خواند چنانچه من می خوانم و به من سلام کرد .

حکیمه گوید که : مضطرب شدم و به فزع آمدم . امام حسن عسکری علیه السلام فرمود که : از کار خدا تعجب مکن ، خدای تعالی ما

را در حال کوچکی به حکمت ناطق و گویا می کند ، و در حال بزرگی حجت خود می گرداند . سخن آن حضرت به آخر نرسیده ، نرجس

از چشمم ناپدید شد . گویا میان من و او پرده ای زدند . پس به سمت امام حسن عسکری علیه السلام فریاد زنان دویدم ، آن حضرت

گفت : برگرد که نرجس را در جای خود می بینی .

حکیمه گوید که : من برگشتم و او را در جای خود دیدم و اثر نور در وی مشاهده نمودم به طوری که چشمم خیره گردید ، پس ناگاه در

برابرم طفلی دیدم در روی زانوهایش سجده می کند و انگشت های سبابه را به طرف آسمان بلند کرده و می گوید :

اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد انّ جدّی رسول الله و ابی امیرالمومنین .

بعد از آن ائمه را یک یک شمرد تا به خودش رسید و گفت : اللهم عجل لویک الفرج...

اللهم انجز لی وعدک و اتمم لی امری و ثبّت و طأتی و املأ الارض بی عدلا و قسطا .

پس امام حسن عسکری علیه السلام فرمود : او را بگیر به من بده . او را برداشته به خدمت آن حضرت رفتم و پیش او ایستادم ، در

حالتی که مولود در دست من بود ، به حضرت سلام نمود . پس او را حضرت گرفت ، در آن حال پاره مرغان در بالای سرش طیران می

کردند . حضرت یکی را از ایشان صدا نمود و به او فرمود که این مولود را بردار و حفظ بکن و در چهل روز نزد من آر . پس مرغ او را

برداشت و به طرف آسمان پرید و سایر مرغان پی او طیران نمودند . پس شنیدم از ان حضرت می فرمود که : امانت می سپارم به تو

چیزی را که مادر موسی به تو سپرد . در آن حال نرجس گریست  ، حضرت فرمود  : ساکت باش که شیر خوردن به این مولود حرام

است مگر از پستان های تو و به زودی به سوی تو عود خواهد نمود چنانچه موسی را به مادرش برگرداندند و این مصدّق کلام

خداست :

فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ 1 ادامه دارد...

1 = سوره قصص ، آیه 13

یا زهرا...



دلنوشته ها( <> 9)
نویسنده متن فوق: » گمنام ( جمعه 24/10/1389 :: ساعت 11:27 صبح )


»» تشرف دو خادم در حرم امام حسین (ع)

 

عـبـد صالح , شیخ حسین , شماع حرم مطهر حسینى (مسئول شمعهاى حرم مطهر), که فرد مورد اعتماد و از خدام پیر حرم حضرت سیدالشهداء (ع ) بود, فرمود: مـن و سـیـد جـلـیل , مرحوم سید هاشم نایب التولیه (ره ), مسئول بستن و باز کردن درهاى حرم مـطهر بودیم و در صحن مقدس بیتوته مى کردیم .
برنامه ما این بود که اول شب تمام زوایاى رواق مقدس و حرم را جستجو مى نمودیم , آنگاه درها را مى بستیم و بعد از باز کردن درها هم تمام زوایا را تفحص مى نمودیم که کسى مخفى نشده باشد.
شـبـى , طـبـق معمول تمام زوایا را تفحص نمودیم و درها را بستیم و خوابیدیم .

 


آن شب من کمى زودتر از شبهاى دیگر بیدار شدم و سید هاشم را بیدار کردم .
گفت : نیم ساعت وقت باقى است و بد نیست که در حرم مشغول نماز شویم و وقتى زمان باز شدن درها رسید, آنها را باز کنیم .
در رواق مـقـدس را باز کرده و از داخل بستیم و یکى از سه در حرم مطهر را که پیش روى مبارک اسـت .
بـاز کـردیـم و داخـل شـدیم تا به بالاى سر مقدس رسیدیم دیدیم سیدى نورانى ایستاده و مشغول نماز و در حال قنوت مى باشد.
سید هاشم گفت : فلانى , مگر اول شب و وقت بستن درها, جستجو نکردى ؟ گفتم : چرا کاملا جستجو کردم و دقت نمودم و احدى باقى نمانده بود.

 

 

سـیـد هاشم گفت : پس چراغ بیاور تا به صورت او نگاه کنم و ببینم که او را مى شناسم یانه .
چراغ آوردم و نظر کردیم گفت : من او را نمى شناسم و هرگز ندیده ام .
ایـسـتادیم و منتظر ماندیم که از نماز فارغ شود تا این که خسته شدیم و او همچنان درقنوت بود.
سید هاشم گفت : بیا برویم و بگردیم که غیر از او کسى را در حرم مى یابیم یا نه .
از پشت ضریح به طرف پیش روى رفتیم و از آن جا به طرف بالاى سر مقدس برگشتیم , ولى او را درآن جا ندیدیم .
این بار مشغول تفحص از او شدیم اما ابدا اثرى نیافتیم .

 


سـیـد هاشم گفت : درها که بسته است پس از کجا خارج شد؟ آنگاه عمامه خود را از سرانداخت و بنا کرد بر سر خود زدن .
گفتم : سید تو را چه مى شود؟ گـفـت : یـقـیـن کـردم که این سید مولاى ما حضرت حجت عجل اللّه تعالى فرجه الشریف بوده است ,اما ما حضرتش را نشناختیم و نفهمیدیم و گریه زیادى کرد و زمانى که وقت داخل شد, درها را براى زوار باز کردیم .

 

 

 

منبع:

 

کمال الدین، ج 1, ص 121

 


89/12/4::: 5:17 ع
نظر()
  
اول ربیع الاول :
-هجرت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم - نخستین سال هجرت
-لیلة المبیت و نزول آیه (وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ، وَ اللّهُ رَئوُفٌ بِالْعِباد) در شأن امام على بن ابیطالب علیه السلام- سال اوّل هجرى قمرى.
-آغاز قیام توابین در کوفه به رهبری سلیمان بن صرد خزاعی 65 قمری.
- شهادت امام حسن عسکری علیه السلام به روایت شیخ طوسی و کفعمی 260 قمری.
-سریه عبیدة بن حارث - سال دوّم هجرى قمرى
-نامه معاویه به امام على بن ابى طالب علیه السلام- سال 36 هجرى قمرى
-کشته شدن مسوّر بن مخرمه در خانه خدا - سال 64 هجرى قمرى
-ماموریت موفق عباسى براى نبرد با صاحب الزّنج - سال 258 هجرى قمرى

دوم ربیع الاول:
-وفات عالم جلیل القدر سید محمد باقر شفتی 1260 هجری قمری.

سوم ربیع الاول:
-وفات محمد بن احمد بن موسى مبرقع در قم - سال315 هجرى قمرى
-یورش حصین بن نمیر به مکه به دستور یزید و آتش زدن کعبه 64 قمری.
-رحلت آیت الله آقا محمد کبیر مدفون در قبرستان شیخان قم 1288 قمری .

چهارم ربیع الاول:
-وفات محدث بزرگ شیخ یوسف بحرانی صاحب اثر گرانسنگ الحدائق الناضره 1186 قمری.
-خروج حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از غار ثور به سمت مدینه سال اول قمری.

پنجم ربیع الاول:
-وفات حضرت سکینه بنت الحسین علیه السلام - سال 117 هجرى قمرى
-زیارت قبر مطهر پیامبر اعظم توسط حضرت فاطمه سلام الله علیها.
-وفات حاج شیخ مهدی واعظ خراسانی 1370 قمری.



ششم ربیع الاول:
-ولادت جلال الدین محمد رومی بلخی مشهور به مولوی 640 قمری.

هفتم ربیع الاول:
-شهادت مظلومانه حضرت محسن فرزند امیرالمومنین علی علیهما السلام 11 قمری.

هشتم ربیع الاول:
-شهادت امام حسن عسکرى علیه السلام - سال 260 هجرى قمرى.
-وفات عالم جلیل القدر شیخ حسین بن عبدالصمد عاملی پدر شیخ بهایی 984 قمری.

نهم ربیع الاول:
-آغاز امامت حضرت ولی عصر ارواحنا فداه 260 قمری.
-هلاکت هشام بن عبدالملک - سال 125هجرى قمرى.
-آغاز بنای مسجد گوهرشاد به فرمان گوهرشاد بیگم (همسر سلطان شاهرخ میرزا و جانشین امیر تیمور گورکانی) 812 قمری.

دهم ربیع الاول:
-رحلت عبدالمطّلب، جدّ بزرگوار پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم - سال هشتم عام الفیل
-ازدواج حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم با خدیجه کبرى سلام الله علیها- سال 25 عام الفیل.
-درگذشت مالک بن انس پیشوای مذهب مالکی 179 قمری.

یازدهم ربیع الاول:
-وفات آیت الله سید حسن صدر 1354 قمری.

دوازدهم ربیع الاول:
-میلاد مسعود پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم به روایت اهل سنت
-آغاز هفته وحدت .
-ورود رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به مدینه سال اول هجری.
-ولادت عالم جلیل سید علی مولف ریاض المسائل 1161 قمری.
-قیام مختار در کوفه - سال 66 هجرى قمرى
-درگذشت احمدبن حنبل پیشواى حنبلیان - سال 241 هجرى قمرى

سیزدهم ربیع الاول:
-وفات آیت الله بهاءالدینی 1418 قمری.

چهاردهم ربیع الاول:
-هلاکت هادى عباسى.
-هلاکت یزیدبن معاویه 64 قمری.
-رحلت حاج آقا حسین طباطبایی قمی رهبر قیام علیه کشف حجاب رضاخانی در مشهد 1366 قمری.
-خلافت هارون الرّشید - سال 170 هجرى قمرى.
-وفات آیت الله کوهستانی مازندرانی 1391 قمری.

پانزدهم ربیع الاول:
-سریه حمزة بن عبدالمطلب علیهما السلام- سال دوّم هجرى
-هلاکت یزید بن معاویه - سال 64 هجرى قمرى
-خلافت معاویه دوّم اموى - سال 64 هجرى قمرى
-وفات ابو محمد سلیمان بن مهران کوفی مشهور به أعمش کوفى - سال 148 هجرى قمرى
-وفات احمد بن مقتدر ، معروف به الرّاضى باللّه ( بیستمین خلیفه عباسى) سال 329 قمرى

شانزدهم ربیع الاول:
-وفات آیت الله سید حسین قمی 1366 قمری .
-وفات آیت الله فاضل تونی بشروی مولف وافیه 1071 قمری.
-وفات آیت الله حاج میرزا احمد مدرس یزدی 1391 قمری.
-وفات آیت الله سید روح الله خاتمی نماینده امام و امام جمعه یزد 1409 قمری.

هفدهم ربیع الاول:
-میلاد مسعود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم - اوّل عام الفیل
-زادروز فرخنده امام جعفر صادق علیه السلام - سال 83 هجرى قمرى

هجدهم ربیع الاول:
-وفات میرزا تقی‌خان فراهانی مشهور به امیر کبیر ابرمرد تاریخ ایران - صادر کننده فرمان قتل سیدعلی محمد باب و موسس مدرسه دارُالفُنون 1268 قمری .
-وفات آیت الله سید محمد طباطبایی عاملی صاحب مدارک الاحکام 1009 قمری.

نوزدهم ربیع الاول:
-وفات آیت الله ذبیح الله محلاتی صاحب ریاحین الشریعه

بیستم ربیع الاول:
-حکومت ولید بن یزید اموى - سال 125 قمرى
-خلافت متّقى عباسى - سال 329 هجرى قمرى.

بیست و یکم ربیع الاول:
-وفات آیت الله ملامحمدباقر واعظ تهرانی صاحب خصائص فاطمیه 1313 قمری.

بیست و دوم ربیع الاول :
-غزوه بنى نضیر - سال چهارم هجرى‏قمرى
-بیرون راندن یهودیان از مدینه و بخشیدن فدک به حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها توسط پیامبر اعظم

بیست و سوم ربیع الاول :
-تشریف فرمایی حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها به شهر قم 210 قمری .
-وفات آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی 1410 قمری.

بیست و چهارم ربیع الاول :
-وفات هنرمند خوشنویس علی بن هلال بغدادی مشهور به ابن بواب کاتب نفیس ترین قرآن موجود در کتابخانه چستربیتی ایرلند 413 قمری.

بیست و پنجم ربیع الاول :
-غزوه دومة الجندل - سال پنجم هجرى قمرى
-صلح امام حسن مجتبى علیه السلام- سال 41 هجرى قمرى
-وفات عالم بزرگ سید مرتضی علم الهدی 436 قمری.
-شهادت سعیدبن جبیر به دست حجاج

بیست و ششم ربیع الاول :
-صلح امام حسن علیه السلام با معاویه 41 قمری.

بیست و هفتم ربیع الاول :
-وفات آیت الله سید محسن حکیم 1390 قمری.

بیست و هشتم ربیع الاول :
-انقراض سلسله ساسانی 31 قمری .

بیست و نهم ربیع الاول :
-حرکت امیرالمومنین علی علیه السلام برای جنگ جمل 36 هجری.
-تاسیس دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه در قاهره 1366 قمری.
-وفات آیت الله حاج حسین شاهرودی 1410 قمری


  

عید برعاشقان مبارک بادbczkpesn7n09ou88jjjf.jpg.

 سر خوش آن عیدی که آن بانی نور .از کنار کعبه بنماید.ظهور .قلب ها را مهر هم عهدی زند. از حرم بانک اناالمهدی زند.

عیدتان مبارک باد.

17 ربیع الاول سال 89


  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ موافق هستم
+ حمایت می کنم